مدیریت جهادی آقا رجب

ساخت وبلاگ

"بــرادران و خواهــران و امــت حــزب الله و همیشــه در صحنــه: تنهــا راه نجــات اسـلام و پیــروزی نهایــی انقلاب اسـلامی، پیــروی همه جانبــه از امــام امــت، ابراهیــم زمــان، خمینــی کبیــر میباشــد. ســعی کنیــد در راه امــام کــه همــان راه حضــرت محمــد(ص) است قــدم برداریــد و الا درخواهید یافــت کــه قــدم برداشــتن در راههــای دیگر به نابودی یک نهضــت و یک ملت می انجامـد. گـرد محـور امامـت و ولایـت جمــع شــوید و از تفرقــه بپرهیزیــد. رجبعلی محمد زاده 19/12/1363 "

مطلب بالا بخشی از وصیت نامه سال 1363 آقا رجب است که در پنجاه و ششمین جلد از مجموعه کتاب های یادنامه شهدای شاخص خراسان رضوی (با عنوان "ایثار نامه" ) از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران  خراسان رضوی به چاپ رسیده است و فایل پی دی اف آن از آدرس ذیل قابل دریافت است .

 

 

همین الان که داشتم این عکسها را لینک می کردم ، با دیدن خنده دلربای آقا رجب از خود پرسیدم ، علت جاذبه خارق العاده ایشان چه بود؟ چرا به قول شهید قاسم سلیمانی ، آقا رجب مثل آهن ربا ، براده های آهن را به خود جذب کرده و هنوز هم، رها نکرده است ؟ 

جوابش مطلبی است که تاکنون در هیچ مقاله و کتاب و سخنرانی رسمی در مورد آقا رجب نیامده است ، فقط دوستان صمیمی اش ، در گوشی برای هم تعریف می کنند .... قصد دارم اشاره ای به آن داشته باشم ، آقا رجب در مدیریت محصول محور بود نه بروکراسی محور و حتی نه مقررات محور .... ایشان به انسانها و به خصوص به بسیجیان از مافوق مقررات و دستورالعمل های روزمره نگاه می کرد ، ایشان از هوش سرشار و ویژه ای برخوردار بود ، سره را از ناسره به سرعت و با دقت کامل تشخیص می داد و وقتی پی به انگیزه معنوی و اعتقادی زیر مجموعه ( حتی در پایین ترین سطوح ) می برد، مافوق مقررات و حتی گاهی خارج از آن ، از این افراد حمایت می کرد ، او می خواست ، بسیجی به معنی واقعی کلمه تربیت کند و می کرد و در این راه، بارها از افراد مقرراتی صرف، سرزنش شنید و گاهی کارش به بازخواست کشید .... اگر اکنون نگفته بودند که شهید قاسم سلیمانی را به جرم خروج غیر مجاز از کشور ( آنهم در تعقیب تروریستها ) به دادگاه نظامی فرا خوانده بودند من هم شاید صلاح نمی دانستم ، ذکر کنم که دل ما بسیجیان از اینکه گاهی به آقا رجب گیر می دادند خون بود، آن بزرگوار هیچوقت نمی گذاشت بسیجیانش از این مسائل مطلع شوند اما بارها از همرده هایش چنین مطالبی را شنیدیم ....

بگذارید خاطره ای را شفاف تر بیان کنم ... علی آقای اشرفی بسیجی مخلصی است که بدنش سراسر ترکش و  معلولیت جنگی است (با این وجود، تاکنون حاضر نشده از امتیازات ایثارگری و... استفاده کند و بعد از قطعنامه به کشاورزی اش برگشت )  ،در دوران دفاع مقدس ، بسیار مورد اعتماد آقا رجب بود ، بسیار با سواد اما بدون مدرک ، شجاع و نترس اما بدون گواهینامه و... ، با اینکه آقا رجب وی را در سمت پیک گردان منصوب کرده بود و می بایست در چادر فرماندهی باشد،  اما ایشان متواضعانه خواب و بیداری اش را در کنار بچه های دسته اخلاص می گذراند ، آقا رجب حکم تردد با آرم و مهر و سربرگ رسمی سپاه را که به نام فرمانده گردان صادر شده بود در اختیار علی آقا و بعضی از بچه های بسیجی قرار می داد تا برای تردد به شهر و برگشت به پادگان مشکلی نداشته باشند،  یک روز علی آقا با تویوتا وانت گردان برای کاری از مقر بیرون رفته بود و به دلایلی به ایست و بازرسی توجه نکرده و زنجیر و طناب دژبانی را پاره کرده بود، از دفتر قضایی ( بخش رسیدگی به تخلفات بسیجیان) چندین بار ، دژبان برای جلب ایشان به گردان اعزام شدند که متاسفانه چون سرباز وظیفه (مشمول) بودند و با فرهنگ بسیج کمی متفاوت ، برخورد مناسبی هم نداشتند، در یکی از مراجعات، آقا رجب مطلع شد، برخورد تندی با دژبانها کرد و تهدید کرد که دیگر به گردان مراجعه نکرده به مسئول شان بگویند که محمدزاده گفته دیگر حق پیگیری این موضوع را ندارد .... و قائله پایان یافت . مسئولین لشگر هم به همین دلایل حساب دیگری روی نیروهای گردان نصرالله باز کرده و نام آقا رجب برگه تردد و برگه مرخصی  توشهری بود.

.... آقا رجب وقتی شنید که برادر عزیز، محمد سیفی ، رئیس وقت بسیج بجنورد به خیلی از عاشقان جبهه ، وفق مقررات شناسامه ای، اجازه اعزام نمی دهد، یک بسته کامل برگه مرخصی سفید امضاء با مهر کارگزینی لشگر 5 نصر به ما داد تا بتوانیم با خود نیروی ورزیده و مشتاق (اما بدون پرونده اعزام )  به جبهه ببریم و... به شخصه مسائل آموزش و تشکیل پرونده را در مقر لشگر پیگیری می کرد و...

از این موراد بسیار زیاد است .... بسیجیانش به این نتیجه رسیده بودند که اگر قصد خدمت به اسلام و کشور را داشته باشند آقا رجب از آنها حمایت تام و کامل خواهد کرد اگرچه کارشان با مقررات اداری و نظامی منافات داشته باشد.

ایکاش مدیران امروز هم از این بزرگان به عنوان الگوهای مدریریت جهادی درس بیاموزند، محصول محور شده و به محصول بیاندیشند از عبارات "طبق روال اداری" ، "وفق مقررات " ، "برابر مقررات" ، "بررسی و اعلام نتیجه" و.... بپرهیزند چراکه از اینها ، چندان فایده ای حاصل نمی شود باید مثل آقا رجب خودشان نامه پادار برای حمایت از مجاهدان راه حق باشند.

به نظرم این تفاوت های شخصیتی آقا رجب باعث شد تا ایشان از روستای نوده به سرداری مبدل شوند که در هوا و زمین بر دلها حکومت می کرد.  نمونه محلی از شهید قاسم سلیمانی که از روستای قنات ملک شهرستان رابر کرمان برخواسته و به چنان دل برزگترین ابرقدرت ظاهری جهان را لرزاند که تصمیم به ترور ناجوانمردانه اش گرفتند ....

اگر انشاء الله ، روزی اسناد و مدارک سرویس جاسوسی عربستان به دست رزمندگان یمنی استخراج گردد، مشخص خواهد شد که نقشه ترور سرداران شهید شوشتری و محمدزاده نیز در آن سوی آبها طراحی شده بود، چراکه مدیریت جهادی آن دو بزرگوار در جذب مردم بلوچ به نظام و انقلاب ، تمامی توطئه ها و ملیاردها دلار بودجه شان را بر باد داده است . 

اخلاصی ها...
ما را در سایت اخلاصی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ekhlasiha0 بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 7 ارديبهشت 1399 ساعت: 9:30